سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه یکی از شما از چیزی که نمی داند، پرسیده شود، از گفتن «نمی دانم» خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 92 بهمن 30 , ساعت 10:47 عصر

مصطفی ملکیان

دوست عزیزی به نام رهگذر در انتقاد به مطلبی در باره استاد ملکیانhttp://layali.parsiblog.com/Posts/225//

گفته اند :

ملکیان، با ارزش ترین، شریف ترین و انسان ترین آدمی است که تاکنون دیده و شناخته ام.
گفتنی بسیار دارم اما فایده چندانی هم در این مباحثات نمی بینم! همینقدر بگویم که زندگی کردن در این زمانه و در این کشور و تحت این فرهنگ حاکم (که شما نماینده ی نیکوی آن هستید)، واقعاً ملال آور و افسردگی زاست.

==================

در پاسخ به دوست عزیز می گویم:

با سلام و احترام 

متاسفم از کسی که زندگی در این زمانه و در این کشور و تحت این فرهنگ برای او ملال آور است !!!!!ا انشالله که نشستن پای درسهای استاد ملکیان شما را نسبت به فرهنگ و کشور و زمانه بدبین نکرده باشد!!!

همین عبارت شما بر صدق منتقدان شما و استاد ملکیان کافی است!!!

نمی دانم سخن گفتن در باره کدام ملکیان و کدام دوره ملکیان  برای شما واقعا ملال آور و افسردگی زاست !

شاید جوانی و غرور فلسفی دوران دانشجویی مرا همانند دهها و صدها طلبه و دانشجوی فلسفه در حوزه و دانشگاه در مقاطع ارشد و دکتری ! سخت مجذوب ملکیان می کرد و از درسها و نوشته های او استفاده می کردیم


ملکیان که ما می شناختم خود را اینگونه معرفی می کرد :

•    من وقتی در قم علوم اسلامی می‌خواندم،( (بخوانید حجت الاسلام ملکیان)چندین استاد داشتم. هم در فقه و هم در اصول فقه، هم در فلسفه و حکمت و هم در عرفان و فقط شاگرد آقای مصباح نبودم. من شاگرد آقای جوادی آملی، آقای حسن زاده آملی، آقای انصاری شیرازی هم بودم(اینها را فقط در شاخه فلسفه و حکمت مثال می‌زنم) و اتفاقا شاگردی من نزد آقای مصباح از آن سه نفر دیگر که اسم بردم کمتر بود. البته من منکر شاگردی ایشان نیستم. من علم النفس اسفار ملاصدرا و بخشی از الهیات شفای بوعلی را نزد آقای مصباح خواندم.

•    بیشتر باید دو چیز دیگر هم گفته می‌شد. یکی اینکه من در موسسه آموزشی پژوهشی که آقای مصباح تاسیس کرده بودند سال‌ها تدریس می‌کردم. دیگر اینکه تعداد قابل توجهی از آثاری که از آقای مصباح منتشر شده، آماده سازی برای انتشارش را من انجام داده‌ام.

و.......

اما بعدها که از لاک جوانی و غرور فلسفی بیرون آمدیم و دیدم که ملکیان ها طلاب و دانشجویان را در وادی حیرت نگه می دارند و در نهایت آنها به وادی عرفانهای نوپدید می کشاند و تشنگان عرفان و معنویت را به کریشنا مورتی، دیپاک چوپرا، اکهارت تول و....حواله می نمایند!!! و از معنویتی سخن می گویند که نمی دانیم در کدام عطاری ! به دنبال آن باید گشت!!!

آقای مصطفی ملکیان در مصاحبه با شماره 32 ماهنامه علوم انسانی مهرنامه (آذر 1392) از پنج دوره فکری خویش پرده برداشته است. وی بنیاد گرایی، سنت‌ گرایی، تجدد گرایی و اگزیستانسیالیسم را پشت‌سر نهاده، در ملکیان پنجم، به نظریه عقلانیت و معنویت رسیده است. و اینک 12 سال است که نظریه مزبور را نسخه درمان دردها و رنج‌های انسانی می‌داند.

آیا ملکیان دانشجویان و تشنگان معرفت را دراین مرحله نگه میدارد یا آنها به دوره های بعدی حواله می دهد !!!

راستی چه شد که حجت الاسلام ملکیان !!!!( ظاهرا برخلاف برادرانش هرگز ملبس به لباس روحانیت نشد !)سر از عرفانهای کاذب و نوپدید سر برآورد!

فعلا استاد ملکیان گرفتار پروژه درد و رنج است  ( من برای کاستن عوامل Objective  درد و رنج هیچ کاری نمی‌توانم بکنم. اما برای کاستن عوامل Subjective درد و رنج دیگران می‌توانم کاری کنم. می‌توانم در کنار مردم باشم تا قدرت تحمل مشکل‌شان بالا برود و رنج آنها را از پای درنیاورد.)

انشالله هم او و هم شاگرداننش از درد و رنج راهی یابند ! و شاهد ملکیان دوره ششم باشیم !!!!

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ